
قواعد روخوانی و تجوید به روایت حفص از عاصم
« هاء ضمیر و احکام آن »
تعریف هاء ضمیر: « هاء ضمیر » حرفی است که در آخر کلمه می آید و جانشین اسم می شود ( ضمیر مفرد مذکر غایب ) و معنی « او – آن » می دهد. مانند: ( لَهُ یعنی برای او ) – ( مِنهُ یعنی از آن ) – ( کِتابِهِ یعنی کتاب او ) – ( لَدَیهِ یعنی نزد او )
احکام هاء ضمیر
همانگونه که می دانیم، هاء ضمیر هیچگاه مفتوح نیست و همیشه بصورت مکسور یا مضموم می آید. امّا باید دانست که هاء ضمیر گاه به « اشباع » و زمانی « بلا اشباع » خوانده می شود؛ یعنی حرکت آن گاهی به حرف مدّی تبدیل می شود ( اشباع ) و زمانی با همان صدای کوتاه کسره یا ضمّه اداء می گردد. ( بلا اشباع ).
1- شرایط اشباع « هاء » ضمیر
اگر دو طرف هاء ضمیر ( حرف قبل از آن و حرف اول کلمه ی بعدی ) متحرک باشند، در این صورت هاء ضمیر « اشباع » می شود. یعنی اگر مکسور باشد، به « یای مدّی » و اگر مضموم باشد، به « واو مدّی » خوانده می شود.
مثال: انَّهُ لَقَولُ می شود: إِنَّهُو لَقَولُ فَلَهُ عَشرُ که می شود: فَلَهُ عَشرُ
رَبُّهُ بِکَلِمات که می شود: رَبُّهُو بِکَلِمات قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ که می شود: قالَ لَهُوَ صاحِبُهُو وَ هُوَ
مَواضِعِهِ وَ نَسُوا که می شود: مَواضِعِهی وَ نَسُوا بِهِ وَ لا که می شود: بِهی وَ لا
لِحُکمِهِ وَ هُوَ که می شود: لِحُکمِهی وَ هُوَ دوُنِهِ مُلتَحَدا که می شود: دُونِهی مُلتَحَدا
2- شرایط عدم اشباع « هاء ضمیر »
الف) وقتی دو طرف یا یکی از طرفین هاء ضمیر، ساکن باشد؛ مانند: إِلَیهِ المَصیرُ – دُونِهِ الباطِلُ – لَدَیهِ خُبرا – مِنهُ اسمُهُ المَسیحُ – وَ لَهُ الحَمدُ – مِنهُ لَحما
ب) وقتی بعد از هاء ضمیر حرف « مشدّد » واقع شود. مانند:قیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهُ – یَعلَمهُ اللّهُ – بِهِ الَّذینَ
ج) وقتی قبل از هاء ضمیر، یکی از « حروف مدی » بیاید. مانند: اَنزَلناهُ – نَصَروُهُ – فیهِ هُدی – تَذرُرهُ الرِّیاحُ – اتَیناهُ رَحمَۀً

