بخشی از زندگی استاد آیتالله سیدمحمدباقر خرّازی (دامت برکاته) رئیس مجتمع های آموزشی تربیتی حضرت امام هادی علیه السلام
بخشی از زندگی استاد آیتالله سیدمحمدباقر خرّازی (دامت برکاته) رئیس مجتمع های آموزشی تربیتی حضرت امام هادی علیه السلام
نوشتار زیر بخشی از زندگی حضرت استاد آیتالله سیدمحمّدباقر خرازی (دامت برکاته) است که توسط یکی از شاگردان ایشان به رشته تحریر درآمده است. باشد که آنانی که به دنبال شناخت مفاخر فرهنگی و سیاسی کشورند و بر حفظ قداست یاوران خطه فرهنگ و دانش کشور دل میسوزانند قدر حضرت استاد را بدانند و با کمی انصاف، حسادتها را کنار زنند تا شاید که….
سایت رسمی حضرت آیت الله سیدمحمدباقر خرازی دامت برکاته
استاد سیّدمحمّدباقر در هفتم تیر سال ۱۳۴۰ مطابق با ۱۲ محرم الحرام ۱۳۸۱ هجری قمری، در خانوادهای روحانی و از سلسلهای جلیلالقدر از صالحان معروف و به نام آن روزگار به دنیا آمد. نسب سیادت وی به رسول گرامی اسلام (صلّیاللهعلیهوآله) و سایر خاندان اهل البیت (علیهمالسّلام) به طاهر بن يحيى بن زیدبن علی بن حسین بن علی ابن ابیطالب (علیهالسّلام) و نیز از جهتی دیگر حسن مثنّی میرسد اعقاب وی پس از انقلاب و شورش علیه حاکمان عباسی، به دزفول رفته و آنگاه به دلیل قیام بر ضد طاغوت زمان خویش به اصفهان تبعید گردیدند، و آنگاه پس از گذشت قرنها حضور در منطقه «سده» – خمینی شهر – اصفهان، به تهران آمده و اینک نیز پس از حدود یک و نیم قرن حضور تهران خاندانی را پدید آوردهاند که از مهمترین خاندان اصیل و متدیّن تهران به شمار میروند. نسب سیادت مادری وی نیز به سادات گلپایگان – اصفهان میرسد.
آنگاه که سیدمحمّدباقر پس از توسّلات پدر در تشرف به ساحت مقدّس حضرت امام رضا (علیهالسّلام) در مشهد مقدس، به دنیا آمد، پدرش سخت دوست داشت فرزندش از سربازان اهلالبیت (علیهمالسّلام) شود و بنابراین نام سیدمحمّدباقر را بر او نهاد.
در دوران خردسالی وی که جوانههای ظهور قیام خمینی کبیر (قدس سره)، شروع به نشو و نماء کرده بود، پدرش با یاد دادن سرودهای انقلابی به وی همچنان تلاش داشت تا با استفاده از زبان شیرین کودکانۀ وی در مجالس طلاب جوان و انقلابی آن روزگار تهران، انقلابیونِ دردمند را تسکین بخشد. سیّدمحمدباقر در دورانی که به مدرسه ابتدایی و راهنمایی میرفت بر اثر تعالیم پدرش به شجاعت تمام به شاه میتاخت تا آنکه روزی در سال دوّم راهنمایی در حالی که با یکی از دوستانش نقشه ترور شاه را میکشید! توسط پلیس دستگیر شد! و او به کمک مدیر و معاون مدرسهاش آزاد گردید.
در سال ۵۳ به یکی از گروههای انقلابی مذهبی پیوست و ضمن شناسایی بسیاری از ماشینهای ساواک، خود تصمیم گرفت تا به لبنان رفته تا به کمک ملت مظلوم فلسطین و شیعیان لبنان بشتابد، گرچه با تیزهوشی یکی از مراجع آن دوران و نهی وی برای حفظ این نابغه علمی، و نیز مدیریت فکری و تدبیری پدرش، – علیرغم ترک چند دوره مدرسه – از این تصمیم منصرف گردید.
ولی همچنان در به هم ریختن برنامهها و مجالس و میتینگهای شاهنشاهی که توسط رژیم پهلوی انجام میشد با کمک شهید زینالعابدین رزاقی و بسیاری از یارانش تردیدی به خود راه نمیداد.
وی علاوه بر اینکه در تظاهرات خونین ۱۹ دی سال ۱۳۵۶ قم، حضوری فعّال داشت نیز تمام فعالیتهای سیاسی – مذهبی دبیرستان حکیم نظامی ـ امام صادق (علیهالسّلام) ـ را مدیریّت و سازماندهی مینمود تا آنکه توسط برخی از نیروهای ساواک شناسایی و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در آن دوران نیز به هنگام دیدن آموزشهای چریکی در کوههای نطنز توسط ساواک دستگیر و سپس آزاد و به قم فرستاده شد.
سیدمحمّدباقر در کنار برادرش سیدمحمّدصادق ـ که غالباً رهبری تظاهراتهای خیابانی را بر عهده داشت ـ در تظاهراتها حضوری فعّال داشت و با تشکیل اولین هستههای مقاومت حزبالله در کوههای جمکران شهرستان قم به آموزش نیروهای حزبالله پرداخت. همان آموزشهایی که در فعالیتهای خونین قم و تظاهراتهای خونین تهران و بلکه در دوران دفاع مقدس سخت به کار آمد به طوری که وی به همراه برخی از یاران شهید خویش و بر اساس نظرات حضرت آیتالله محمد یزدی به تصرف پادگان عشرت آباد تهران اقدام نمود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشایی مدارس به قم بازگشت و ضمن به پایان بردن دورۀ دبیرستان به واسطه «اشاراتی خاص»! به تحصیل در علوم اسلامی پرداخت. وی در دروس عمومی حوزه، ادبیات را در محضر اساتید به نام آن روزگار حوزه، حضرات حجج اسلام مرحوم مدرس افغانی، شمّائی، فشارکی و کاردان آموخت، فقه و اصول را در محضر پدرش آیتالله سیدمحسن خرازی، آیتالله رضا استادی، آیتالله اعتمادی، حجتالاسلام والمسلمین مسعودی کاشانی فرا گرفت و دروس خارج فقه اصول خویش را در محضر آیتالله العظمی وحید خراسانی و پدرش آیتالله و سیّدمحسن خرازی دنبال کرد و سرانجام به درجه اجتهاد نائل آمد. دروس فلسفه را به طور کامل از بدایه تا أسفار و از الهیات تا اشارات و برهان و غیره را در محضر اساتید بزرگ حوزه حضرات آیات مصباح یزدی و جوادی آملی و عرفان را در محضر استاد آیتالله حسنزاده آملی آموخت و ضمن شرکت در تمامی دورههای تخصصی مؤسسه در راه حق و اصول دین، و سپس بنیاد باقرالعلوم (علیهالسّلام) و در نهایت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله) از جمله اولین فارغالتحصیلان رشتههای فلسفه و اقتصاد حوزه، محسوب گردید و آنگاه با حضور در گروه اعزامی به خارج کشور و تحصیل در کانادا، فلسفههای جدید غرب را فرا گرفت، در حالی که وی به کارهای پژوهشی و تحقیقاتی در گروههای اقتصاد و فلسفه نیز سخت مشغول بود. او اولین فارغالتحصیلی است که در دو رشته فلسفه حوزوی و غرب و اقتصاد به مدارج علمی و اسلامی عالیه دست یافته است. بگذریم از اینکه او اطلاعات کافی و جامعی در غالب رشتههای علوم انسانی، و بخصوص ریاضی و نجوم را نیز داراست.
در همان سالهای اولیه انقلاب آیتالله سیدمحمدباقر خرازی با جمعآوری یاران حزبالله ضمن ارتباط با نهضتهای آزادیبخش فطّانی، حجاز، فلسطین، و غیره، به ساختمان منافقین در قم حمله برد و پس از دعوت آنان به مناظره و استنکافشان، مقرشان را تصرف نمود. او اولین تظاهراتها را بر علیه جبهه ملی و نهضت آزادی سازماندهی کرد و در مبارزه با بنیصدر و حمایت شدید از شهید بهشتی و حزب جمهوری اسلامی آنچه در توان داشت در طبق اخلاص گذارد .دفتر هماهنگی بنیصدر را تصرف نمود و در مبارزه با جریان خلق مسلمان و ضد انقلابیون تلاش بسیار کرد و در سرکوب جریانات چپ و التقاطی در شهر بروجرد نقش اساسی داشت و با تربیت کادرهای انقلابی، در بسیاری از شهرها، حزبالله را سازماندهی و مدیریت نمود.
در جریان اختلافات داخلی حزب جمهوری، به طرفداری از رهبری معظم پرداخت و ضمن درگیر شدن با جریان روشنفکری و ضدفقاهت دینی در سطوح مختلف سیاسی و حتی مبارزه با عناصر نفوذی در دفتر سیاسی آن روزگار سپاه ـ که اینک متأسفانه سردمداران جریان ضدّیت با حضور اجرایی روحانیت در نظاماند ـ نقش مهمّی در افشاء جریانات ضددینی داشت که سخنرانیهای آتشین وی در قم معرّف خاص و عام است و خود پس از سالها حضور تبلیغی و تشکیلاتی در شهر گچساران، نمایندگی ولی فقیه در وزارت نفت را بر عهده گرفت و به تربیت نیروهایی پرداخت که بسیاری از آنان اینک از مسئولین دولت و نظام میباشند که از جمله آنها میتوان به وزیر محترم نفت جناب آقای مهندس نوذری اشاره کرد.
اگرچه آیتالله سیّدمحمدباقر خرازی، از اولین روزهای جنگ تحمیلی در میادین نبرد حاضر بود از قبول نمایندگی ولی فقیه در مناطق نفتخیز، مسئولیت دفتر سیاسی قرارگاه کربلا را بر عهده گرفت و ضمن ارائه خدمات فراوان در بسیاری از مناطق و در عملیاتهای جنگی حضور مستقیم داشت سپس به استان هرمزگان و جزائر جنوبی رفته و با نظارت و کنترل رفت و آمد نیروهای غربی و به خصوص آمریکاییها، فعالیتهای شایانی را به نظام ارائه کرد، و آنگاه به نیروی دریایی ارتش رفت و در نهایت پس از بازگشت مجدد به مناطق جنوبی جنگ و مجروحیّت جنگی، به محضر حضرت امام خمینی (رحمه الله) رسیده و با ارائه دو پیشنهاد مهم که یکی سازماندهی مجدد نیروهای حزبالله و دیگری حمله به عقبه حامیان صدام بود، حرکت جدیدی را آغاز کرد. در سال ۶۴ آماده عملیات استشهادی در بیرون از مرزهای سیاسی کشور شد که با مخالفت سران نظام در آخرین ساعات، عمليات فوق متوقّف ماند ولی جلسات حزبالله را در قم سازماندهی مجدد کرد و بیش از ۲۵۰ جلسه برگزار نمود. بسیاری از سران گذشته و حال کشور را به آن جلسات دعوت کرد و سازماندهی اولیه نیروهای حزبالله، به سرعت تربیت تشکیلاتی نیروهای حزبالله در حوزه علمیه و دانشگاهها را شروع کرد.
او اولین کسی است که توانست در حوزه علمیۀ قم جلسات منظم سیاسی بدون توجه به تعلقات جناحی و جریانات سیاسی برگزار کند. او
اولین کسی است که به واسطه محققین و پژوهشگران حزبالله توانست در مدّت ۲ سال پایانی ریاست آقای محمدهاشمی بر صدا و سیما، ۸۰۰ جلد کتاب تصویری و یا محتوائی را به صدا و سیما ارائه کند،
او اولین کسی است که در حوزه علمیه به تربیت هنرمند روحانی در رشتههای مختلف اقدام نمود.
او اولین کسی است که با تربیت بیش از ۶۰۰ محقق در رشته تاریخ، 5/1 میلیون حادثه تاریخ اسلام را جمعآوری، سازماندهی و آماده چاپ نمود.
او اولین کسی است که با راهاندازی بنیاد هنر دینی الرضا (علیهالسّلام)، اولین مؤسسه هنری را در حوزه علمیه قم شکل داد. او اولین کسی است که با جمعآوری بیش از ۲ میلیون مقاله تحقیقاتی، بزرگترین بانک تأمین منابع تحقیقات را در حوزه و حزبالله پدید آورد و
او اولین کسی است که در سال ۷۴ به ساخت انیمیشن تاریخ اسلام اقدام کرد،
او اولین کسی است که با طراحی مکتب جدیدی در هنرِ نقاشی و گرافیک به عرضه تصویری و نمایشی معارف و تاریخ اسلام پرداخت.
او اولین کسی است که با تدوین بیش از ۸۰ جلد، کلیه فضاهای تاریخی مربوط به حوادث تاریخی را در ابعاد گوناگون بدست آورد تا تاریخ اسلام و بلکه تاریخ ادیان در آن تعریف واقعی شوند.
او اولین کسی است که به استخراج و تدوین بیش از ۵۰ هزار اصل از مجموعه معارف زن و خانواده را از بحارالأنوار و سایر كتب روائی اقدام نمود.
او اولین کسی است که با تدوین مبانی اقتصاد در ۱۰۲ رشته مختلف، و تعریف مهندسی آن از طرق ریاضی، حوزه علمی و اجرایی اقتصاد دینی را از سیاستگذاری تا مرحله اجرا، گسترش داد.
او اولین کسی است که به ارائه تفسیر سیاسی، اقتصادی، پزشکی، مهدویتی و غیره از سوره حمد پرداخت.
او اوّلین کسی است که توانست در طی تدریس دروس خارج تفسیر خویش، بیش از ۲ هزار صفحه متنِ درسی از برای تفسیرِ یک آیه مالک یومالدین را بنویسد که فهم متن آن حتی برای بسیاری از اساتید حوزه مشکل است.
او اولین کسی است که در مورد یکی از ویژگیهای باری تعالی ـ اصل انیّت ـ یک کتاب کامل نگاشت.
او اولین کسی است که با تدوین مبانی نظری و دینی در فنون بیستگانه هنر فیلم باب جدیدی از حقائق دینی را در عرصه هنر تصویری به نمایش گذارد. و با جمعآوری بیش از ۸ هزار سؤال فقهی پیرامون هنر دینی، اولین رسالۀ علمی و عملی در باب هنر دینی را عرضه کرد
. او اولین کسی است که با عرضه مجله هنر دینی، اولین مجله حوزه را در مورد مبانی هنر منتشر کرد. او اولین کسی است که با جمعآوری و ثبت و تحلیل برنامه تولیدی صدا و سیما، برنامههای هنری نامطلوب و مطلوب را شناسایی و طراحی نمود.
او نه تنها خود داستان مینوشت که داستانهای تدوین شدهاش در جبههها از صدا و سیمای استانهای مرزی، طرفداران زیادی را در جبهه، به خود جذب کرده بود و این در حالی بود که او در گرماگرم حضورش در جبههها به تدوین یک جلد کتاب ۵۰۰ صفحهای در باب وحدت وجود اقدام کرد و هزاران فیش تحقیقاتیاش را تنظیم و آماده چاپ نمود.
او اولین کسی است که در حوزه تفکر شیعی به تعریف و تدریسِ علم اصول «حجتی»، «انطباقی» و «باطنی» پرداخت و علم اصول حجّتی را بر پایه علم اصول استعلائی استنباطی و تحلیلی آن هم بر اساس متن قرآن و حدیث تعریف کرد که تنها یک اصل از هزاران اصل آن علوم اصولی دارای بیش از ۵۰۰ صفحه متن درسی بسیار مشکل است.
او اولین کسی است که با تدریس و تدوین اصل بندی شده فقه معاملاتی، فقه تشکیلاتی و فقه افتائی در ابواب مختلف، فقه کاربردی و معادلاتی را جهت اجرا در نظام عرضه کرد.
او اولین کسی است که به تدریس و تدوین فقه تشکیلاتی حزبالله پرداخت و فقه تشکیلاتی را وارد ابواب گوناگون فقه حوزه نمود
. او اولین کسی است که توانست حکمت ایمانی را به عنوان مرتبۀ مافوق حکمت صدرائی کشف نماید.
او اولین کسی است که بر محوریت حضرت مهدی (عج) توانست کلام جدیدی را تعریف کند.
او اولین کسی است که توانست با جمعآوری و تدوین و عرضه هزاران حادثه تاریخی از زندگی صالحان و بزرگان دین، به تحلیل متنی آنها پرداخته و ابعاد مثبت و منفی آنها را از طرق روایات مورد ارزیابی قرار دهد.
او اولین کسی است که توانست با ابداع روشی جدید در باب تفقه و فهم معارف دینی، دین را به حوزه اجرای در حاکمیت و بلکه تشکیلات دینی بکشاند.
او اولین کسی است که با یافت اصلهای بیشمار از متن دین توانست اصول نمایهای تفکر حزبالله را در ابعاد مختلف عرضه کند..
او اولین کسی است که به تعریف ریاضی حقائق دینی پرداخت و ریاضیات را نه تنها در حوزه علمیه به عنوان روش وارد عرصه تفکر دینی نمود که آن را متن فهم حقائق ناشناخته دینی قرار داد.
او اولین کسی است که توانست میان باورهای شیعی و علوم متداول حوزوی و علمی پیوند کیشی برقرار کند و حقائق تأویلی را از متن ظواهرِ دین تعریف نماید.
او اولین کسی است که پس از رحلت حضرت امام خمینی (رحمه الله) و تعیین آیتالله العظمی خامنهای به رهبری انقلاب، پنج هزار روحانی را سازماندهی و به همراه آنان با پای پیاده به تهران آمده تا حمایت حوزه را از حضرت ایشان اعلام و ابلاغ نماید.
او اولین کسی است که تلاش کرد نفوذ رهبری را در حوزه افزایش دهد و با تحمل اهانتها و حسادتهای فراوان اساسنامه مجمع نمایندگان طلاب و فضلاء را به گونهای تعریف کرد که رهبری حضوری قانونی در حوزه داشته باشد.
آری شخصیت علمی ـ حوزوی و أدب عرفانی و سیاسی آیتالله سیدمحمّدباقر خرازی تا جائی است که استاد آیتالله مصباح یزدی در درس برهان شفا، به هنگام ارائه اشکالاتش بر شیخ ابوعلی سینا (رحمه الله)، از وی به عنوان ارسطویِ حوزه یاد میکرد.
او همان کسی است که استاد آیتالله جوادی آملی، انحصاراً از برای وی ساعتی را در هر روز قرار میداد تا به ارزیابی یافتههای فلسفی وی و شناخت از نقدهایش بپردازد که استاد نیز در اشارات پایانی مباحث حکمت متعالیه به نقد و ارزیابی بسیاری از آنها پرداخته است در حالی که در برخی از جلسات از وی به عنوان نابغه علمی یاد میکرد.
او همان کسی است که به هنگام درس اصول علامه آیتالله العظمی وحید خراسانی، وقتی در میان پنج هزار نفر اشکالات خویش را مطرح میساخت، استاد به سخنانش توجّه خاصی داشت و در پی اعتراض یکی از حاضران علامه وحید خراسانی در دفاع از آیتالله سیدمحمّدباقر خرازی از او به عنوان فاضل، صاحب نظر و امید آینده یاد کرد. او همان کسی است که عارف نامدار آیتالله محیالدین حائری شیرازی پیراموناش فرمود: در تمام عمرم تاکنون سه نفر را تا پای ماشیناش بدرقه کردهام، که یکی از آنها آیتالله سیدمحمدباقر خرازی است، او همان کسی است که علیرغم توجه و عنایت خاص رهبری معظم انقلاب و مسئولان روحانی ارشد نظام، اجازه نشر آن را نداده و نمیدهد.
او همان کسی است که حضرت آیتالله مؤمن در عنفوان جوانی از وی به آیتالله یاد کرد و آنگاه در مقابل عدهای که در اجتهاد وی تردید کرده و به تخریب درجه علمیاش میپرداختند، فرمود: من او را از نظر علمی از بسیاری از اساتید حوزه بالاتر میدانم.
او اولین کسی است که شهید محراب آیتالله سیدمحمدباقر حکیم (قدس سره) از او به عنوان انقلاب ساز و سیف الاسلام یاد میکرد. این در حالی است که وقتی به اصرار برخی از بزرگان حوزه قصد داشت دروس عمومی را در حوزه شروع کند به او مکانی داده نشد و وی مجبور شد در گوشهای از صحن حرم مطهر حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) تدریس را شروع کند که بعداً البته با استقبال بیشائبه فضلاء و طلاب حوزه توانست حوزه اجتهادیه محسنیه را با بیش از یکصد و شصت تن از فضلا که بعضاً خود مجتهد بوده و کاندیدای نمایندگی مجلس خبرگان بودهاند، تأسیس کند و به تدریس روزانه بپردازد.
او اینک با تدریس دروس خارجِ تفسیر، فقه و اصول، حکمت و کلام و تدریس یک روز در هفته در باب علم اصولِ تاریخ دینی و نیز فقه تشکیلات دینی و همچنین اخلاق و عرفان، گرمیبخش طلاب و فضلاء حزبالله است، ضمن آنکه با تأسیس بیش از ۹۰ مؤسسه، بنیاد، مرکز پژوهشکده و ستاد از یک طرف و سازماندهی ۳۱ کانون اندیشه کاربردی، با زیرمجموعههایش از طرف دیگر تلاش کرد تا برای اولین بار معارف پایه دین را به حوزه کارشناسی عرضه کند، اصول نمایهای آنها را تبیین نماید و به تحلیل نظرات رهبری معظم انقلاب به عنوان کارشناس حجت شدۀ دین، بپردازد و در نهایت با عرضه تفسیری سوره حمد در تمامی رشتههای علوم شهودی، عقلی و نقلی، انسانی و پایه، کاربردی بپردازد تا شاید بتواند در طول عمر با برکتاش جریان فکری حزبالله را بر محور سوره حمد سازماندهی فکری، برنامهای، گرایشی و رفتاری نماید. آری او کسی است که بر اساس اعتقاد و باورش مبنی بر ضرورت رشد و تعالی علمی زنان آن هم بر محور اصول و ارزشهای سنّتیِ دین با تحمل فراوان و قبول دوری زن و فرزندانش، نه تنها اجازه داد که با توان کمک نمود تا همسرش با کسب مدرک فوق تخصص در رشته پزشکی گوارش و کبد و بیماریهای داخلی، افتخارات علمی بزرگی را به دست آورد.
و او همان کسی است که با تشکیل گروههای مخفی و علنی اجتماعی و با کمک و یاری یاران حزبالله به صدها نفر از محرومان و مستمندان خدمات شایانی را به عنوان حزبالله، ارائه کرد. او همان کسی است که با تجمیع یاران مختلف نظام و انقلاب و رهبری در تشکیلات حزبالله، اولین مجموعه واقعی و غیرباندی و غیرمحفلی را از میان تمامی معتقدان نظام پدید آورده و میرود که با بستر قرار دادن حزبالله برای تمامی جریانات فکری معتقد به نظام و انقلاب، بار دیگر آنان را کنار یکدیگر جمع کرده و از تمامی توان همگان برای رشد ملی و اعتلای ایران اسلامی استفاده نماید. او همان کسی است که برای رشد و تعالی نام حزبالله به عنوان یک نام حقوقی ـ و نه حقیقی ـ ، نه تنها هرگز اجازه نداد تا صدها مقاله و کتاب نوشتهشدهاش به نام شخصیاش انتشار یابد که علیرغم اصرار و حتی اعتراض بسیاری از بزرگان نظام و حوزه هماهنگی را در طبق اخلاص تشکیلات حزبالله قرار داد تا نشاید که حزبالله بر کیش شخصیت تعریف شود و تا حزبالله ابزار قدرت و اعتبار دیگران قرار گیرد همانطوری که وی از حضور در مجامع و مجالس کشوری و سیاسی نیز پرهیز نمود تا با محور قرار ندادن شخصیت فردیاش، حزبالله دچار آسیبهای شخصیتپرستی نشود. و او همان است که به احترام پدر مغزّز و عالم و عارفاش، علیرغم اصرار بسیاری از بزرگان نظام و حوزه و یاران حزبالله از پذیرش کاندیداتوری نمایندگی مجلس خبرگان سر بر تافت و او همان کسی است که…
باری همه آنچه را که تجربه داشتم به نگاه و تجربه و اندیشه شما عرضه کردم تا قدرشناس فرهنگ معنوی و علمی و منزلت و جایگاه تربیتی صالحان ایران عزیز و اسلامی باشیم قبل از آنکه دیر شود شاید که ناآگاهان آگاه شوند و تا ناصالحان به هوش آیند.
سایت رسمی حضرت آیت الله سیدمحمدباقر خرازی دامت برکاته